English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9162 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
opto electronics U تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
i.c. U مدار مجتمع
integrate circuit U مدار مجتمع
integrated circuit U مدار مجتمع IC
integrated circuit U مدار مجتمع
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
integrate magnetic circuit U مدار مغناطیسی مجتمع
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
monolithic integrated circuit U مدار مجتمع یکپارچه
microcontroller U مدار مجتمع که حاوی CPU
integrate semiconductor circuit U مدار نیمه هادی مجتمع
speech U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallels U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
speeches U مدار مجتمع با صوت تولید شده .
parallelling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel U مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
substrate U ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
jumbo chip U مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
metal oxide semiconductor U طراحی مدار مجتمع و روش ساخت با استفاده جفت تراتریستورهای p و n
microprocessors U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
microprocessor U مدار مجتمع که حاوی تمام قط عات واحد پردازش مرکزی
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
dual U استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dip U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
dips U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
gate U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gates U تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
in circuit emulator U ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
mask U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
masks U طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
flat U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flattest U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
multi board computer U کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
state of the art U جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
technologies U تکنولوژی
technology U تکنولوژی
techs U تکنولوژی
tech U تکنولوژی
technology transfer U انتقال تکنولوژی
technologies U ابزارشناسی تکنولوژی
instructional technology U تکنولوژی اموزشی
institute of technology U انستیتو تکنولوژی
backstop technology U تکنولوژی پشتیبان
architectonic U تکنولوژی ساختمان
neutral technology U تکنولوژی خنثی
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
elecric technology U تکنولوژی برق
electrotechnology U تکنولوژی برق
soft technology U تکنولوژی نرم
choice of technology U انتخاب تکنولوژی
information technology U تکنولوژی اطلاعات
nuclear engineering U تکنولوژی هستهای
appropriate technology U تکنولوژی مناسب
technology U ابزارشناسی تکنولوژی
backstop technology U تکنولوژی با صرفه
appropriated technology U تکنولوژی متناسب
labor augmenting tednological progress U پیشرفت تکنولوژی کارافزا
automatic control technology U تکنولوژی اتوماتیک کنترل
technology U دانش فنی تکنولوژی
technologies U دانش فنی تکنولوژی
data processing technology U تکنولوژی پردازش داده
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
safety interlock U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
safety interlocks U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
safety locking devices U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
globe valve U شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
globe valve U شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
automotive engineering U تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
mcc U انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
famos U Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
ergonomics U علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
reprographics U تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
colonies U مجتمع
complexes U مجتمع
complex U مجتمع
colony U مجتمع
computer output microfilm U فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
tail clusters U ابگیرهای مجتمع
regroup U مجتمع شدن
assembled U مجتمع کردن
assemble U مجتمع کردن
biocinosis U مجتمع زیستی
regrouped U مجتمع شدن
assembles U مجتمع کردن
cell assembly U مجتمع یاختهای
hardware U مدارهای مجتمع
regrouping U مجتمع شدن
integrated program U برنامه مجتمع
integration U مجتمع سازی
integrate U مجتمع کردن
integrates U مجتمع کردن
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
integrate system U سیستم مجتمع
integrate electronics U الکترونیک مجتمع
port complex U مجتمع بندری
integrate resistor U مقاومت مجتمع
integrating U مجتمع کردن
regroups U مجتمع شدن
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
off hand U بی مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
reading U مطالعه
studying U مطالعه
etude U مطالعه
offhanded U بی مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
extemporal U بی مطالعه
perusal U مطالعه
readings U مطالعه
study U مطالعه
studies U مطالعه
cim U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
join up U مجتمع کردن هواپیماها
integrated software U نرم افزار مجتمع
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
idp U پردازش داده مجتمع
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
unstudied U مطالعه نشده
studio U اطاق مطالعه
studios U اطاق مطالعه
studied U از روی مطالعه
impromptu U بی مطالعه تصنیف
survey U مطالعه کردن
system study U مطالعه سیستم
survey U مطالعه مجمل
bolt [examine] U مطالعه کردن
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
explore U مطالعه کردن
inspect U مطالعه کردن
investigate U مطالعه کردن
look into U مطالعه کردن
praxeology U مطالعه رفتارانسان
analyse [British] U مطالعه کردن
scrutinize U مطالعه کردن
analyze [American] U مطالعه کردن
surveyed U مطالعه مجمل
surveys U مطالعه مجمل
dissect [analyse] U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
motion study U مطالعه ی حرکت
assay U مطالعه کردن
portable standard U چراغ مطالعه
at sight U بی مطالعه قبلی
study habits U عادتهای مطالعه
evaluate U مطالعه کردن
study U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
determine U مطالعه کردن
lucubration U مطالعه سخت
enquire into U مطالعه کردن
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
commercial center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
medium scale integration U مجتمع سازی در مقیاس متوسط
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
Recent search history Forum search
1Potential
2تعریف فونتیک چیست؟
2مجتمع تجاری
2مجتمع تجاری
3in rell with god
1cartridge
1تاندانسیو
0مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
0احمد کتاب مطالعه میکند
0احمد کتاب مطالعه میکند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com